گرافیک رایانه ای در سال های اخیر بسیار فراگیر شده است. امروزه شاهد آن هستیم که اکثر طراحان گرافیک برای تولید آثار خود دست به دامن نرم افزارها و امکانات دیجیتال می‌شوند. نظر شما درمورد دیجیتالی شدن هنر گرافیک چیست؟ به نظر شما دیجیتالی شدن در کدام قسمت ها کمک کننده و کجا ضربه زننده بوده است؟

به هر حال، امروزه فناوری‌ها همه‌ی عرصه‌های زندگی و فعالیت ما را تحت تاثیر قرار داده‌اند و وابستگی روز‌افزون ما به دستاوردهای فناوری، حضور آن‌ها را در فعالیت‌های حرفه‌ای، صنفی و تخصصی اجتناب‌ناپذیر ساخته است. طراحی گرافیک ذاتاً یک پدیده به روز شونده است و با توجه به رابطه و پیوند‌ش با صنعت، تجارت، فناوری، دانش و فرهنگ لازم است همواره از نظر ابزار و مصالح نیز به روز باشد.

امروزه بسیاری از مطالبات متقاضیان و مصرف‌کنندگان گرافیک بدون استفاده از نرم‌افزارها و سخت‌افزارها‌ی دیجیتالی قابل دسترسی نیست و برخورداری از این امکانات یکی از شرایط طراح خوب بودن است.

اما در کنار فوایدی که محیط مجازی و امکانات دیجیتال برای طراحان گرافیک فراهم ساخته است، آسیب هایی نیز از نظر اصالت اثر و حقوق مالکیت معنوی به وجود آمده است. دسترسی آسان و سریع به آثار تصویری و علایم، طراحان غیر حرفه ای را به سمت سوداگری و استفاده غیرقانونی از آثار دیگران سوق می دهد که این شاید اصلی ترین عارضه ی نرم افزارها برای طراحی گرافیک به عنوان یک هنر باشد.

امکانات دیجیتال در دنیای گرافیک تسهیلاتی را به وجود آورده که نتیجه آن افزایش شمار طراحان گرافیک و تعداد آثار است. روزانه در شبکه‌هایی مانند اینستاگرام شاهد انتشار صدها و یا حتی هزاران اثر گرافیکی جدید از هنرمندان مختلف هستیم. اما آیا این افزایش کمی، کیفیت لازم را هم با خود به همراه دارد؟ ارزیابی کلی شما از سطح کیفی آثار گرافیکی در حال حاضر چگونه است؟

در تولید هنری به طور معمول، کیفیت در نقطه مقابل کمیت است و با یک توان تولید مشخص، هر چقدر اثر بیشتری تولید شود، طبعا ارزش کیفی کمتری خواهد داشت. اما آن چه شما به آن اشاره کردید، تزاید افراد فعال در زمینه تولید تصویر است. نرم‌افزارها و شبکه‌های اجتماعی به عمومی‌سازی تولید اثر تصویر‌ی کمک کرده‌اند و این مساله موجب ترویج و توسعه گرافیک شده است. هر چند شهروندان شاید به مباحث تخصصی و اصول علمی گرافیک واقف نباشند، اما تجربه آزمایی آن‌ها در زمینه مهارت خلق تصویر نشانه درک اهمیت و جذابیت گرافیک است که این مساله به واسطه توسعه و همگانی‌شدن فناوری‌های ارتباطی روی داده است.

طبعا در چنین شرایطی آثار تصویری کم‌بها و غیر‌حرفه‌ای نیز اجازه انتشار پیدا می‌کنند و این مساله یکی دیگر از عوارض منفی این فناوری‌هاست.

دیدن کارهای هنرمندان بزرگ و الهام گرفتن از آن‌ها یکی از کارهایی است که به هنرآموزان تازه‌ کار برای شروع کارشان توصیه می‌شود. هنرآموزان چگونه می‌توانند از این الهامات به نحوی استفاده کنند که نه تنها منجر به تقلید و بی‌ارزش شدن کارشان نشود، بلکه کمک کند بتوانند جایگاه و راه خودشان در هنر را پیدا کنند؟

پرسش مهمی‌ست. چه باید بکنیم که ضمن آشنایی با تجربه و دستاوردهای هنرمندان پیشرو، تقلید‌گر نباشیم و هویت و شخصیت مختص خود را حفظ کنیم؟!

این مساله پیش از هر چیزی نیازمند آگاهی و بینش هنرمند است. طراح گرافیک پیش از کسب مهارت‌های حرفه‌ای باید پیش‌ساخت‌های فکری و زمینه‌های خلاقانه خود را تقویت کند و با پذیرش گرافیک به عنوان یک هنر، لوازم تولید هنری را در خود پرورش دهد. استفاده و بهره‌مندی از تجارب دیگر هنرمندان به عنوان یک گام موثر برای رشد و حرفه‌ای‌گرایی، در صورت عدم مدیریت می‌تواند خلاقیت و توانایی فردی هنرمندان جوان را سلب کرده و آن‌ها را دنباله رو کند، و این مساله آفت بزرگی برای تولید هنری است.

نظر شما درباره داشتن سبک شخصی چیست؟ در بین آثار برخی از هنرمندان (حتی بعضا هنرمندان نامی و شناخته شده) شاهد آن هستیم هنرمند برای مثال در همه‌ی کارهای خود از فونتی خاص و مخصوص به خودش استفاده می‌کند یا نوع ترکیب‌بندی‌ها عمدتا شبیه به هم است یا شاهد حضور نشانه‌هایی تکراری در همه‌ی آثار یک هنرمند هستیم. آیا این کج‌فهمی در مفهوم سبک شخصی نیست؟ درست است که این چنین تکرارهایی می‌تواند اثری بگذارد که ما آثار آن هنرمند را حتی بدون دانستن نام صاحب اثر بتوانیم تشخیص دهیم، اما آیا این اتفاق هنرمند را برای یک سری کنجکاوی‌ها در عالم بی‌کران هنر و کسب تجربه‌های جدید دچار محدودیت نمی‌کند؟

شخصیت هنری هم مانند سایر ابعاد زندگی و فکر هنرمند دستخوش تغییر و تحول است. در یک روند طبیعی و بدون مداخله‌، هنرمند به شخصیت کاری ویژه خود دست می‌یابد و این شخصت به مرور زمان و با تحولات فکر هنرمند، متحول می‌شود و ممکن است حتی تغییرات بنیادین کند. این مساله در مورد آثار نقاشی می‌تواند یک ارزش تلقی شود، چرا که تکنیک و روش ویژه هر هنرمندی بخشی از هویت هنری اوست. اما در زمینه گرافیک این مساله مصداق متفاوتی دارد. ما در گرافیک کمتر با هنر تجریدی سروکار داریم و تولید اثر در این رشته مبتنی بر نیاز و سفارش است و متغییرهای مختلفی در آن نقش دارند.

بنابراین، روش‌های شخصی شده در گرافیک اهمیت کمتری دارند و آن‌چه بیشتر ارزش تلقی می‌شود، قدرت انعطاف طراح در برابر مطالبات مصرف‌کننده است. هرچند امکان دارد در بین جامعه طراحان گرافیک، سبک و روش شخصی هر یک از ما قابل تشخیص باشد، اما مخاطب عمومی اثر گرافیکی، بیش از این که شخصیت و برند طراح گرافیک برایش مهم باشد، جذابیت اثر و مطلوبیت آن در انتقال درست پیام برایش اهمیت دارد.

اهمیت برگزاری جشنواره‌های هنری را در چه می‌دانید و به نظر شما رویکرد جشنواره‌ها در انتخاب آثار برتر، می‌تواند چه تاثیری در شکل‌دهی به ابعاد ساختاری و محتوایی آثار گرافیکی هنرمندان داشته باشد؟

با توجه به این که بازار مصرف آثار گرافیکی، صاحبان برندها، مراکز تولیدی و خدماتی و سازمان‌ها هستند، طراحان‌ گرافیک ممکن است به‌طور طبیعی از ارزش‌های هنری کارشان فاصله بگیرند. جشنواره‌ها، دوسالانه‌ها و سمپوزیوم‌ها می‌توانند ابعاد فرهنگی و هنری طراحی گرافیک را گوشزد کنند و ما را پیرامون یک موضوع مشترک گرد هم آورند، و آن «ماهیت هنری و ارزش‌های فرهنگی» آثاری است که تولید می‌کنیم.

این نوع رویدادهای از طریق یادآوری ارزش های بنیادین طراحی گرافیک به عنوان یک فعالیت هنرمندانه، به آثار ما شکل می‌دهد و از مستحیل شدن ناخودآگاه در مقتضیات سفارش‌های کاری دورمان می‌کند.

نظر شما در رابطه با برگزاری برخی از رویدادها و جشنواره‌های هنری به شکل آنلاین و مجازی، در شرایط همه‌گیری ویروس کرونا چیست؟ آیا این شکل برگزاری توانسته جوابگوی انتظارات مخاطبین از این رویدادها باشد؟

طبیعتا در رویدادهای هنری، حضور و ارتباط افراد و آثار مهم و اثرگذار است. یکی از جذابیت‌های این نوع رویدادها، گردهم آمدن هنرمندان و هنرجویان است. متاسفانه شرایط پیش آمده‌ی ناشی از پاندمی، بسیاری از رویدادهای هنری را تحت‌الشعاع قرار داده است و محیط مجازی تنها فرصت موجود برای این نوع رویدادها است.

هر چند محیط مجازی نمی‌تواند بستر بی‌نقصی برای رویدادهای هنری باشد اما به هر حال در شرایط کنونی تنها روش ممکن است، ضمن این که از نظر امکان حضور افراد، فراگیری بیشتری دارد.     

صحبت پایانی …

همکاران هنرمندم در رشته و حرفه طراحی گرافیک را دعوت می‌کنم تا از فناوری‌های تولید و انتشار اثر به عنوان فرصتی برای ایجاد هویت بومی و ایرانی در گرافیک معاصر استفاده کنند. با توجه به دستاوردهای ارزشمند تمدن ایران در حوزه تصویر، شایسته است ما به عنوان بخشی از این پیکره تمدنی و فرهنگی، نگرشی مسئولانه و آگاهانه نسبت به ارزش‌های فرهنگی و دستاوردهای هنری خود داشته باشیم و بتوانیم به کمک ابزارها، امکانات و بسترهای فراهم شده‌ی نوین، هنر اقوام، خورده فرهنگ‌ها و ادوار تاریخی‌مان را با رویکردی نوین، احیا کنیم.

این مساله صرفا یک ارجاع تاریخی نیست، بلکه یک حرکت هوشمندانه در راستای استفاده از دستاوردهای هویتمند و ارزشمند ما ایرانیان در قلمرو هنر است که می‌تواند از طریق فناوری‌های ارتباطی نوین، ابعادی منطقه‌ای و جهانی پیدا کند.