منظور از واژهی دیجیتال در عبارت موسیقی دیجیتال چیست و موسیقی دیجیتال شامل چه موسیقیهایی میشود؟
دیجیتال در لغت به مجموعه داده هایی که با مقادیر گسسته (صفر و یک) محاسبه و مشخص می شوند اطلاق می گردد. این عبارت وقتی کنار موسیقی قرار میگیرد بر به خدمت گرفتن فناوری رایانه ای دلالت می کند. به طور کلی موسیقی دیجیتالی را می توان نوعی از موسیقی نامید که در تولید و اجرای آن از تکنولوژی دیجیتالی یا رایانه ای بهره گرفته می شود. البته شاید بتوان آدرس قدیمی تری از نمونه های اولیه این نوع موسیقی را بعد از کشف الکتریسیته و اختراع مدارهای الکتریکی در ساخت دستگاه های ضبط و پخش صوت و دقیقا مقارن با ورود و یا استفاده از آمپلی فایر ها و نوسان سازها ارائه داد. این محصولات اولین تغییرات را در ماهیت طبیعی اصوات موسیقی به وجود آورده اند (البته به شیوه آنالوگ). بعد از آن با پیشرفت تکنولوژی سینتی سایزر ها و سمپلر ها به عرصه موسیقی ورود پیدا کردند تا اینکه در روزگار فعلی بهره مندی دیجیتال و رایانه ای چه در تولید چه در ضبط جزو لاینفک تولید موسیقی است. ناگفته نماند نمونه های اولیه استفاده از تکنولوژی دیجیتال در عرصه ضبط موسیقی تا مدتها ناکام بوده و توانایی ثبت و بازپخش دقیق اصوات را نداشتند به گونه ای که اختلاف بسیار محسوسی بین صدای اولیه با صدای ضبط شده وجود داشت لیکن پیشرفتهای حاصله این مشکل را مرتفع کرد و آخرین امیدهای برتری آنالوگ بر دیجیتال را برای همیشه از میان برد تا اکنون فناوری دیجیتال بدون رقیب به موسیقی خدمت کند.
ورود این تکنولوژی به عرصه موسیقی چه مزایا و چه معایبی را به دنبال داشته است؟
راجع به این موضوع می شود ساعتها سخن گفت اما اگر قرار باشد به اختصار به عناوین بسنده کنیم از دسترسی آسان به اطلاعات، فراگیری و سهولت استفاده، ارزانی، سرعت بالا، قابلیت ویرایش باورنکردنی، تنوع در ارائه محصولات و ورود صدا های جدید و جالب تر از همه افزایش سهم تخیل در موسیقی به عنوان مزایا و از حذف بیش از حد مداخله نیروی انسانی، فاصله گرفتن از فرایند تولید طبیعی اصوات و طبیعت موسیقی، دامن زدن به تفرق سلیقه ها، سن پایین تولیدکنندگان، عدم تربیت کامل نوازندگان و خوانندگان به واسطه اتکای بیش از حد به قدرت ویرایش به عنوان معایب موسیقی دیجیتال میشود اشاره کرد. در نهایت باید بگویم گریزی از فناوری دیجیتال در عرصه موسیقی نیست و هر راهی در آینده از مسیر دیجیتال می گذرد پس فقط باید معایب را با اعمال تغییرات و تصحیحات به مزایا تبدیل کرد.
برای این روش نوپا چه باید کرد؟
متاسفانه باید گفت هنوز موسیقی دیجیتال در ایران از دانش مدونی برخوردار نشده است و در هیچ دانشگاهی این نوع موسیقی تدریس نمیشود هنوز بومیسازی لازم در این نوع موسیقی صورت نگرفته است و شاید به همین خاطر، ابتکار معاونین فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم که به این مهم پرداختند در خور تحسین و تقدیر باشد تا با شکلگیری یک گفتمان، ضرورت پرداختن جدی به این مهم نمایانتر شده و اندک اندک اهتمام لازم برای تدوین و گردآوری و یا حتی تالیف این علم با توجه به اقتضائات موسیقی ایران صورت پذیرد.
موسیقی در آثار تجسمی متحرک مانند موشن گرافیک، انیمیشن و … چه نقشی میتواند داشته باشد و اهمیت آن در چیست ؟
شاید راحت تر باشد بگوییم که چه نقشی نمی تواند داشته باشد. در روزگار ما موسیقی مولفه ای است در هم تنیده با تصویر؛ حال از هر جنسی که میخواهد باشد. بدون موسیقی قطعا هر تصویری نمیتواند به کمال تاثیرگذاری خود برسد و یا حداقل غیر متعصبانه تر این که هرگونه بیان حقایق احساساتی را با موسیقی می توان چندین برابر تشدید کرد. موسیقی ریتم ،حرکت، سرعت، شتاب و احساساتی مانند غم، شادی، امید، یاس و همچنین جغرافیا و تاریخ را به راحتی و به شدت القا میکند در نتیجه در مواردی که نام بردید مثل موشن گرافیک و انیمیشن به راحتی میتوان با موسیقی به آثار جهتدهی مفهومی و حسی داد. از دیگر مشخصه های بارز موسیقی نشانه گذاری های فرهنگی و تاریخی است که می توان از آنها به عنوان با اهمیت ترین ویژگی های موسیقی نام برد.
چرا استفاده از موسیقی سنتی در آثار هنرمندان کمتر دیده میشود و هنرمندان میل زیادی به استفاده از آن ندارند؟
البته با این جمله که هنرمندان میل زیادی به استفاده از آن ندارند موافق نیستم ولی در مجموع چند علت را میتوان برشمرد : اول اینکه شاید بتوان همچنان رد پای مقادیری تعصب ولو اندک را در ذهن دست اندرکاران سنتی خصوصا نسل قدیم یافت. برخی از تفکرات قائل به تغییر فرمت ،تغییر کاربری و آمیختگی هنرهای جدید و قدیم نیستند و اعتقاد دارند باید موسیقی سنتی را به همان شکل سنتی به کار برد. از سویی دیگر هنرمندان تولید کننده تصاویر دیجیتالی در ذهن خود ناخودآگاه به دنبال موسیقی جدیدتر و دیجیتالی برای استفاده می گردند و شاید این موجب می شود از لحظه اول درخواست و یا مراجعتی به هنرمند سنتی در این زمینه نشود البته گفتنیست برخی از تصاویر هم واقعاً به واسطه مدرن بودن و یا بازتاب وقایع روزمره شاید هم خوانی کمی با موسیقی سنتی داشته باشد. باید گفت موسیقی سنتی ایرانی نسبت به سایر انواع موسیقی از قداست، غنا و عمق بیشتری برخوردار است و از منظر هویت ملی میهنی، ابعاد تاریخی و به لحاظ شاخص بودنش در میان ژانرهای مختلف موسیقی دنیا از اهمیت ویژه و قابل توجهی برخوردار است و شاید به واسطه این خصلتها، ضرورتی هم نداشته باشد برای هر گونه استفاده ای به کار گرفته شود در نتیجه برای خیلی از گونه های تصاویر باید از معادل ها و ما به ازاهای متناسب مانند موسیقی دیجیتال بهره گرفت.
پیشنهادات شما برای هنرمندان در استفاده از موسیقی برای آثار تجسمی چیست و اشتباهات پرتکرار آنها را چه میدانید؟
استفاده مفرط و ناشیانه از موسیقی دیجیتال می تواند یکی از این اشتباهات پرتکرار باشد. موسیقی دیجیتال بدون درهم آمیختگی با المان های موسیقی ایران چه به لحاظ مفهومی چه به لحاظ ساختاری به خودی خود هویت و شاخصه ای ندارد. چه بخواهیم چه نخواهیم این موسیقی در دنیا به ما نسبت داده نمیشود و محصولی از تکنولوژی غرب و یا خارجی است. آنچه که میتواند آن را به امضای ما درآورد بومیسازی آن از طریق تلفیق و تزیین با موسیقی ایرانیست. جدا از این بحث نیز اساساً موسیقی سینتی سایبری خیلی قابل تحمل نیست. اگر قرار باشد تمام صدا های شکل دهنده یک موسیقی ، غیرطبیعی و رایانهای باشد حس شرقی ما ایرانیها را برنمیتابد به همین خاطر اکثر کسانی که خصوصاً دست اندرکاران موسیقی روزند و از موسیقی دیجیتال استفاده می کنند واقفند که حتماً باید برای تقویت و تکمیل فرایند تاثیرگذاری حس موسیقی خود از سازهای آکوستیک یا به اصطلاح زنده استفاده کنند. باید حس و حال و پنجه نوازنده در کار مداخله کند تا اثر معنا یا مفهوم زنده تر و کیفی تری پیدا کند.
جشنوارهها برای بهتر شدن سلیقهی موسیقی هنرمندان چه کارکردی میتوانند داشته باشند؟
بدیهی است اگر هر جشنوارهای بتواند جریانسازی کند، توجه جلب کند و بر اساس اصول علمی و تخصصی حیات و نزج پیدا کند می تواند نقش بسزایی در آگاهی بخشی و ارتقاء سلیقه مخاطبین و اساساً ترویج موسیقی کیفی و ارزشمند در جامعه داشته باشد و هنگامی که موسیقی از درگاهی جدی و با هویت منتشر، معرفی و پشتیبانی شود عملکردش چند صد چندان می شود و مخاطب ناخودآگاه با تأمل، حوصله و توجه بیشتری آن را می شنود و تحلیل میکند. اگر مخاطب در مملکت ما بتواند به تحلیل و یا تاویل صحیح موسیقی دست پیدا کند دیگر جای هیچ نگرانی و غصه ای باقی نمی ماند.
صحبت پایانی …
در پایان مجدداً از طراحان، عوامل، دست اندرکاران و مدیران فرهنگی وزارت علوم سپاسگزاری می نمایم، به خاطر انجام چنین کار مهمی که لازمست برای ارگانهایی که مسئولیت موسیقی را دارند الگو محسوب شود.
هجوم تکنولوژی بدون زمینه سازی های علمی و تخصصی و از همه مهمتر فرهنگی به یقین هویت و اصالتی را باقی نخواهد گذاشت. ارگانهای ذیربط باید به جای واکنش های صرفاً سلبی در موسیقی، آموزش به کاربران خصوصاً جوانان را عهده دار شوند. فقط با نشان دادن راه درست و ارائه ی الگوی صحیح است که می توان انتظار داشت جوانان در مسیر شایسته و بایسته خلاقیت موسیقی گام بردارند و در آینده گونهای از موسیقی دیجیتال با هویت ایرانی را رقم بزنند.