
آیا خلاقیت یک عنصر ذاتی از شخصیت هنرمند است یا دستاوردی است که هنرمند با درگیری و کلنجار با موضوعش به آن دست میابد؟
خلاقیت در واقع یک فرآیند است که از تفکرات درونی هنرمند آفریده میشود و نیاز به یک استعداد اولیه دارد. اینطور نیست که هر کسی بتواند موضوعی را انتخاب کند و با تکرار و تمرین در آن به فرمی خلاقه و جدید برسد. البته تکرار و تمرین هم اهمیت زیادی دارد ولی حتما یک زمینه قبلی نیاز است تا یک هنر بکر و خاص زاییده شود و این است که هنرمند را از یک فرد معمولی یا کسی که صرفا علاقهمند به هنر است و در این زمینه پشتکار دارد جدا میکند. البته این نکته را باید یادآوری کنم که استعداد ذاتی نیز خود به تنهایی کافی نیست و اگر یک فرد مستعد تمرین و تکرار کافی نداشته باشد، دنباله تفکرات و ایده هایش را نگیرد و مهارتهای لازم در جهت آفرینش ذهنیات خودش را کسب نکند، مسلما نمیتواند به نتیجه دلخواه برسد. پس هر دو این موارد باید در کنار هم وجود داشته باشد.
خلاقیت در آثار گرافیک چه اهمیتی دارد و گرافیستها چگونه این عنصر را تقویت کنند؟
خلاقیت محور اصلی گرافیک است. موضوع اصلی گرافیک این است که یک مطلب را در بکرترین، کوتاه ترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن به مخاطب برساند. در فضای کنونی که با فرمها، شکلها و بحث های تکراری زیادی مواجه هستیم، داشتن فکر جدید و رسیدن به فرمهای خلاقانه میتواند مخاطب را به خود جذب کند و بازار را در دست بگیرد. طبیعتا رسیدن به این ایده ها و فرم ها نیازمند خلاقیتی خاص است که با پشتکار در تقویت استعداد ذاتی میتواند تقویت شود.
هنرمندان گرافیست چگونه میتوانند هویت ایرانی را در آثارشان به نمایش بگذارند و این کار چه اهمیتی دارد؟
هنر پیشینیان یک منبع درست برای الهام گرفتن است. وقتی شما برای موضوعتان، پیشینه تاریخی آن زمینه هنری را در تاریخ هنر جستجو میکنید و از منابع ایرانی الهام میگیرید، مسلماً در مسیر درستی قرار خواهید گرفت و کار شما یک کار ایرانی قوی خواهد بود زیرا وقتی ریشه کار وابسته به یک فرم ایرانی باشد، کار تا انتها از آن فضا پیروی خواهد کرد و در نهایت در همان حال و هوا قرار خواهد گرفت. به این طریق است که شما میتوانید از یک فرم ایرانی و تاریخی بهره گرفته و با طرحی جدید و فرمی نوآورانه در زمانه خودتان به اجرا درآورید. اهمیت این موضوع نیز در آن است که کار شما به عنوان یک هنرمند ایرانی شناخته خواهد شد و یک شناسنامه و هویت ایرانی در کارهایتان وجود خواهد داشت. ما بعضا هنرمندان ایرانی را میبینیم که خیلی شبیه کارهای خارجی کار می کنند. الهام گرفتن ایرادی ندارد ولی اینکه از آنها اقتباس کنند و سعی کنند در آن حال و هوا کار کنند حتی اگر کارشان قوی هم باشد، مسلما آن هویت ایرانی که میتواند یک اثر ایرانی را در فضای بینالمللی شاخص کند نخواهد داشت.
چگونه سلسله مراتب بصری در ترکیببندی آثار گرافیکی میتواند یک اثر معمولی را به یک اثر به یاد ماندنی تبدیل کند؟
هر اثر هنر تجسمی برای اینکه بخواهد به عنوان یک اثر هنری ارزشمند شناخته شود باید یک سری فاکتورها را داشته باشد. یکی از مهم ترین فاکتورها ترکیببندی است. همه عناصر و اجزاء یک اثر باید در ترکیب بندی به یک چینش درست برسند. این عناصر میتواند فرم، خط، رنگ، متن و… باشد.
موشن گرافیک در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است، چه عواملی در تولید یک موشن گرافیک موفق، موثر است؟
موشن گرافیک یک شاخه واسطه بین انیمیشن و گرافیک است. برای اینکه یک اثر موشنگرافیک موفق باشد، در آن باید هم یک سری ویژگیهای انیمیشن و هم فاکتورهای تبلیغاتی و گرافیکی رعایت شود. ما نمونه های آن را در تیزرهای تبلیغات تلویزیونی یا آگهیهای صفحات مجازی میتوانیم بینیم ولی چیزی که در همین بحث تبلیغاتی اهمیت دارد این است که این تبلیغات باید یک زیبایی، جذابیت و تکنیک نوآورانه نیز داشته باشند تا بتوانند خود را از فضاهای تکراری جدا کنند. امروزه فرمهای وکتور آمادهای را میبینیم که در جاهای مختلفی استفاده میشوند. این اتفاق برای مخاطب خسته کننده خواهد بود و باعث میشود جذب اثر نشوند اما وقتی کاراکترسازی به شکل درست صورت بگیرد و کاراکتر منحصرا برای موضوع ساخته شود قطعا نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.
در یک موشن گرافیک موفق، نقش ایده و داستان کلیدیتر است یا موشن-دیزاین و حرکت؟
بستگی به موضوع و شکل کار دارد. اگر بخواهم به صورت تطبیقی این را برایتان توضیح دهم مثلا در پوستر، ما کارهایی را داریم که خیلی ایده و خلاقیت خاصی ندارند اما اجرای هنرمندانه و ماهرانه کار، باعث شده نتیجه اثری موفق و جذاب شود. از طرفی دیگر کارهایی را میبینیم که در اجرا بسیار ساده هستند اما خلاقیت طراح و نوآوری او در بیان مطلب، ذهن مخاطب را درگیر میکند و باعث موفقیت کار میشود. پس هر دو اینها میتوانند کلیدی و تاثیرگذار باشند.
تقلید، در آثار هنرمندان گرافیک تا چه اندازه دیده میشود و در دراز مدت ممکن است چه آسیبهایی به آنها بزند؟
اگر منظور از تقلید این باشد که شما یک هنرمند را منبع الهام خود قرار دهید و عین او شروع به کار کنید مثلا بخواهید عابدینی دوم یا قباد شیوا دوم شوید، مسلما نتیجه آن کار ارزشمندی نخواهد شد و نمیتوانید از این طریق هنرمند موفقی شوید چون کار شما کپیبرداری است و هنرمند قدرتمندتری وجود دارد که این کار را دارد انجام میدهد. ولی اگر از یک هنرمند قوی الهام بگیرید و بعد به دنبال آن الهام گرفتن، یک مسیر جدید را برای خودتان پیدا کنید، میتوانید آثار موفق و زیبایی را خلق کنید. خیلی از هنرمندان در ابتدا با تقلید شروع کردهاند و با تجربه کردن سبک های مختلف توانستهاند مسیری که به آن علاقه دارند و میتوانند خلاقیت و استعداد خود را در آن شکوفا کنند پیدا کنند.
رویکرد جشنوارهها در انتخاب آثار برتر، چه تاثیری در تقویت و شکلدهی به ابعاد ساختاری و محتوایی آثار گرافیکی هنرمندان خواهد داشت؟
این سوال بسیار حساس و کلیدی است. نظر شخصی من این است که خیلی نمیشود جشنوارهها را محور آموزش، تقلید و الگوبرداری قرار داد زیرا بعضا مسابقات و جشنوارههایی را میبینیم که ممکن است روند درستی نداشته باشند و آثار برتر صرفا بر اساس سلیقه شخصی داوران یا در فضایی مافیایی و با باندبازی مشخص شود. پس این که هنرمند بخواهد آثار برگزیده جشنواره ها را منبع الهام قرار دهد کار درستی نیست و بهتر است به جای آن با پژوهش و کسب دانش، فرهنگ بصری خودش را آنقدر قوی کند که بتواند خودش یک کار خوب را از یک کار بد تشخیص دهد و مسیر درست را در پیش گیرد.