تئاتر دیجیتال چیست و با چه هدفی ایجاد شد؟

اجازه بدهید قبل از هر چیز  درباره ی خود ترم یا اصطلاح تئاتر دیجیتال توضیحی بدهم که این اصطلاح خیلی خودجوش، سریع و توصیفی در مورد آثار نمایشی به کار رفت که در آن تکنولوژی دیجیتال، هم در ایده هم در خلق و هم در ارائه، ساختار بنیادی و شاکله‌ی آثاری بود که اساس آن مبتنی بر اصل عدم تمایز  امر واقعی از مجازی بود؛ بنابراین اصطلاحاتی نسبتا مترادف با آن نظیر تئاتر مولتی مدیا، تئاتر تکنولوژیک، تئاتر سایبریک نیز بکار می رود که در واقع گونه ای نمایشی است که زیر عنوان تئاتر پست دراماتیک قرار دارد. این که با چه هدفی ایجاد شد در واقع در راستای همان بارزه ی همیشگی هنر چند رشته ای تئاتر اتفاق افتاد با همان اشتیاق وافر به استفاده از امکانات موجود که از تئاترون های یونان باستان مرسوم بود تا رومی ها که بیشترین استفاده از ابداعات، اختراعات و تجهیزات را در معماری و صحنه پردازی تئاتر داشتند و این روحیه ی بهره مندی بالفور و به وفور از امکانات وقت در طول تاریخ تئاتر همواره و همیشگی بوده که از فوتوریست ها به بعد نیز دو چندان شد و تا امروز ادامه دارد و منتهی الیهی هم نمی توان برایش متصور شد. بنابراین ورود دستگاه های الکترونیک و دیجیتال امر غریبی برای تئاتر نیست؛ اما نکته اساسی این است که چطور سازوکار دستگاه‌های الکترونیک- دیجیتالی ساختار، پارادایم ها و استتیک تئاتر را متحول کرده است به گونه ای که در دنیای تحت سیطره ی نفوذ رسانه‌های جمعی که همه ی هنرها را مشابه سازی و هم شکل می کند تئاتر نه تنها استقلال خودش را حفظ بلکه خودش را باز ابداع کرده است.

جایگاه تئاتر دیجیتال در هنرهای دیجیتال و همچنین در عرصه نمایش چیست و تا چه اندازه شناخته شده است؟

همو ساپینس دیروز، امروز همو دیجیتالیس است که زندگی او از رسانه های جمعی و تکنولوژی مجزا نیست، او در فضای دوگانه و سریع السیر واقعی- مجازی  با شتاب فکر می کند و  با سرعت زندگی، تئاتر که آیینه ی زندگی است بازتاب همین دنیای نوین اوست. در حوزه‌ی هنرهای تجسمی روند دیجیتالی شدن در راستای میل به گذر از هنرهای معطوف به محصول به سمت هنرهای معطوف به تولید اتفاق افتاد یعنی یک گام بعد از رویکرد حذف مرزکشی میان هنرهای فیگوراتیو و پرفورماتیو. به هر حال تئاتر متکی بر تکنولوژی دیجیتال گونه ای از هنرهای نمایشی است که  طلیعه ی آن از دهه های هفتاد و هشتاد در اروپا و امریکا در گروه های آوانگاردی دیده می شود که تجربه ی پرفورمنس را از سر گذرانده بودند و با تغییر پارادایم های نمایشنامه، بازیگر، صحنه و تغییر رل کارگردان به گروه کارگردانی آمخته بودند؛ بنابراین از دهه ی نود به طور مشخص گروه های پژوهش بنیاد تئاتری در اروپا و امریکا شکل گرفتند که امروزه شناخته شده و شاخص اند نظیر: استودیو اتزورو، بیگ آرت گروپ، ریمینی پروتکل، تئاترینو کلاندستینو و …  اما بدون تعارف در ایران ورود تکنولوژی به عرصه ی تئاتر هم با تأخیر بوده است و  هم آنچه که انجام می شود در حد دکور نرم (آن هم به شکل ابتدایی) و یا استفاده از تصاویر پروژکتوری به همان سیاق اسووبودا و تئاتر مستند پیسکاتور است؛ یعنی الحاقی و آرایه ای است و نه ساختاری و هستی شناختی.

برای ورود به این حوزه چه مهارت ها و پیش نیازهایی لازم است و تحصیل در آن چگونه می تواند باشد؟

برای درک درست این گونه ی نمایشی بی تردید شناخت جامعی از تاریخ تئاتر جهان، آشنایی با انواع سبک ها و شیوه های اجرایی و به موازات آن شناخت سینما، تلویزیون، ویدیو، انیمیشن و به طور قطع تکنولوژی های الکترونیک و دیجیتال لازم است. اینکه در دنیا رشته ای به نام “تئاتر دیجیتال” وجود داشته باشد را نمی دانم اما بر اساس تجربه ی تحصیلاتی شخصی ام زیرشاخه هایی نظیر تئاتر و مولتی مدیا، تکنولوژی دیجیتال در هنرهای نمایشی، دیجیتال آرت و هنرهای پرفورماتیو و علم پرفورمنس در چند دانشگاه طراز یک ایتالیا وجود داشتند که من بعد از اتمام فوق لیسانس کارگردانی در دانشگاه هنر ابتدا تئاتر و مولتی مدیا را ادامه دادم و سپس دکترا را در تکنولوژی دیجیتال در هنرهای نمایشی از دانشگاه ساپینزا گرفتم. در عین حال دوره های مستر شش ماهه و یکساله ی عملی مرتبط نیز وجود دارند که بسیار دقیق، موردی و تخصصی هستند. در ایران فکر می کنم زمان آن رسیده باشد که به مجموعه ی رشته ی تئاتر یک زیر مجموعه ی بینارشته ای اضافه شود؛ دانشگاه های جامع که دانشکده ی هنرهای اجرایی (با رشته های تئاتر، سینما، تلویزیون، انیمیشن) داشته باشند در صورت تأمین زیرساخت های فیزیکی و منابع انسانی و اضافه کردن نیروی متخصص از دانشکده ی علوم کامپیوتر می توانند به راحتی رشته های بینارشته ای مثل تئاتر و مولتی مدیا و هنرهای دیجیتال را در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس نوگشایی کنند.

این رشته با تمرکز بر چه عناصری در صدد برآورده کردن اهداف خود است؟

دانشگاه به عنوان مرجع علمی نقش تعیین کننده ای در سیر تکاملی هنرها دارد، تربیت نیروی متخصص بر اساس نیازسنجی و در جهت روند پیشرفت جهانی مهمترین هدف دانشگاه است. امروزه دنیای هنر دهه هاست که از تقسیم بندی هنرهای زیبا و کاربردی فراتر رفته است و دانشگاه مهم ترین و ارجح ترین جایی است که می تواند به این هنرهای نوین شکل اصولی و علمی ببخشد.

آیا تئاتر دیجیتال به انعطاف پذیری و آزادی تئاتر سنتی است و قابلیت برآورده کردن نیازهای هنرمندان سنتی این رشته را دارد یا به حوزه ها و موضوعات خاصی تعلق دارد؟

به مراتب منعطف تر است و با حذف محدودیت های صحنه ای امکان اجرای هر ایده ای را به وجود می آورد یا به واقع هر ناممکن ذهنی را ممکن می سازد. اجازه بدهید ابتدا مولفه های مشترک تئاتر به مفهوم کلاسیک و این گونه‌ی نمایشی را با هم مطابقت دهیم از جمله: زنده بودن (Liveness)، همزمانی و هم مکانی یا بارزه ی اینجا و اکنون  (Hic et Nunc)، کنش صحنه ای، بازیگر و  متن یا روایت؛ تمام این بارزه های اصلی در هر دو وجود دارند پس عملا چیزی از تئاتر حذف نشده است که ماهیت آن را متحول کند بلکه فقط پارادایم‌های تئاتر تغییر کرده اند. متن دراماتیک به متون اجرایی بدل شده و مولفه هایی نظیر صحنه به فضای چند ساحتی ارتقا یافته و بازیگر گاه به اجراگر و یا اپراتور تنزل مرتبه پیدا می کند و گاه مثلا در فرم بدیع “ریل تایم فیلم” همزمان بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون را توامان تجربه می کند که از او بازیگر تام یا چند ساحتی می سازد. حال بپردازیم به تأثیر تکنولوژی دیجیتال، خب دستگاه های دیجیتالی خالق تئاتری است که در  آن زنده و مجازی از هم قابل تشخیص و تفکیک نیستند زیرا  به گونه ای عمل می کند که تصاویر هم کالبد و جسمیت مادی داشته باشند، هدفش بازتولید یک ابژه ی واقعی نیست بلکه می خواهد یک پیکر ترکیبی و هیبریدی بسازد که در عین مجازی بودن، پلاستیکی (ملموس) و زنده نیز باشد، پیکر مرکبی که در فضا گسترده و بسیط می شود، زمان را به هم می ریزد و ماده را تغییر می دهد و درک متداول از ماده و مادیت را دگرگون می کند.  تکنولوژی دیجیتال با الگوهای جدید برنامه نویسی بر پایه ی ادغام، همزمانی، قابلیت دستکاری کردن عناصر بصری و صوتی معنای دیگری را از صحنه ی تئاتری ارائه می دهد. سیالیت و عدم ثبات از اثرات تازه ی نوشتار صحنه ای است که تئاتر را به سوی بسط و ترکیب مفاهیم زمان – مکان، مکان ـ صحنه و عمل ـ پیکر، جاندار – بی‌جان، عناصر انتزاعی – فیگوراتیو می کشاند. وسایل الکترونیکی دیگر وسیله ای بکار گرفته شده در حکم یک پروتز و وسیله ی کمکی بدن برای بهتر دیدن دنیا نیست. به عینه و نه در بازتاب درونی، وقایع تازه در نمایشی است که آشکارا دعوتمان می کند تا تکنولوژی را نه به عنوان بالابرنده ی قابلیت بدنمان و چیزی خارج از خودمان تلقی کنیم بلکه آن را به مثابه ی انرژی ای که ماده را تغییر می دهد قلمداد کنیم. تصویر مجازی و صحنه ی واقعی در وضعیت مبادله ای و  قابلیت تبدیل شدن به هم قرار می گیرند، هر لحظه می توانند جابجا شوند  که در  همین راستای خلق فضای چند ساحتی، بازیگری چند ساحتی می سازد. در این نمایش ها، تجهیزات الکترونیک نه برای بازیگر و نه برای تماشاگر یک عضو مصنوعی محسوب نمی شود بلکه یک انرژی است که از وضعیت ایستایی به وضعیت جنبشی، از بی جان به جاندار، از بدن به تصویر در یک پروسه ی رفت و برگشتی تبدیل می شود. در این گونه ی نمایشی با کشمکش میان بدن و ماشین، سازگاری میان ریتم های بدنی و داده ها و اطلاعات الکترونیکی و انفجار یک فضای ذهنی امکانی فراهم می آید تا تصویر الکترونیکی مبدل شود به انرژی ای که سرعت تغییر و دگرگونی آن به همان سرعت اندیشه باشد. تکنولوژی های نوین به این ترتیب به نمایشنامه نویس امکان می دهد تا فضاها را به همان سهولت و سرعت اندیشه بشکند و درگیر عملی بودن یا نبودن ایده هایش به علت محدودیت های مادی صحنه نشود پس انعطاف پذیر تر از تئاتر به مفهوم کلاسیک آن است وقتی که محدودیت های ماده و فضای سه بعدی را ندارد. سینما، تلویزیون و ویدیو به همراه رسانه های تکنولوژیکی و دیجیتال بر روی صحنه ی تئاتر یک ابر فضای لایه لایه به وجود می آورد که تمام اشکال، فرم ها و اشیاء مستقر در هرجای صحنه، پشت پرده و جلوی پرده، به طور همزمان قابل رؤیت باشند ؛ محدودیت های زمانی- مکانی تئاتر برداشته شده و کادر و قاب همواره ثابت تئاتر شکسته می شود و تماشاگر به مدد رسانه قادر می‌شود تا به شخصیت ها و فرم ها نزدیک و دور شود، دید همواره ثابت و قاطعیت بصری تماشاگر را می توان واضح تر یا ناواضح و نسبی کرد و تمام این ها موجب توسعه ی دیداری و شنیداری تئاتر می شود در عین حالی که ویژگی های منحصر تئاتر را از آن حذف نمی کند وقتی که تأکید بر زنده بودن عمل صحنه ای، حضور تماشاگر، حضور بازیگر و غیاب آن (غیاب به مثابه ی حضور است) وقتی که مرز میان واقعیت و مجاز، جاندار و بی جان، زنده و ضبط شده برداشته می شود.

با شکستن دید واحد تماشاگر از طریق دنبال کردن حرکت اشکال از صحنه به پرده اسکرین و به مانیتورهای تلویزیونی، پرسپكتيو متداول بصری به هم می ریزد. سطح های مختلف واقعیت، درونی و بیرونی، دور و نزدیک، دیدنی ها و حس کردنی ها درهم نفوذ می‌کنند و به طور هم زمان بازنمایی می شوند. اشکال درحال حرکت گاه به طرز از پیش محاسبه شده ای و گاه تصادفی درهم نفوذ می‌کنند و تصاویر جدیدی را می سازند که ترکیب اشکال واقعی و مجازی است.

به علت ایجاد اختلال در تشخیص بدن های حقیقی و مجازی از هم، بعدی به ابعاد دیداری اضافه می شود که جهانی دگرگونه از جهان متداول و مرسوم تئاتر خلق می کند. ابژه ی واقعی به واسطه ی افکت هایی نظیر توهمات اپتیکی یا خطای دید، همزمان با اعمالی که به طور زنده به نمایش در می آیند اعمال دیگری را نیز انجام می دهد و نتیجه ی این تداخل عمل ها فضایی سه بعدی بوجود می آورد، فضا/ مکان ها از طریق شکست فضا، پاساژهای پیاپی و تغییر زوایای دید، اندازه و ابعاد ساختاری مشابه ویدیوی از پیش ضبط شده برای بیننده می سازد حال آنکه همه چیز در مقابل چشمان مخاطب، روی صحنه ی تئاتر اتفاق می افتد. با این وصف می بینید که تمام محدودیت ها از تئاتر برداشته می شود و  آزادی فکر و عمل دیگر در چنبره ی محدودیت های صحنه اسیر نیست. اشاره ای گذرا می کنم به مساله ی بداهه که شاید مورد سوال باشد، بداهه در این نوع نمایشی هم برای بازیگر و هم در واکنش های سریع تکنسین‌های مختلف اجرایی  در ثبت، ضبط، تغییر و دستکاری، مونتاژ و پخش با حداکثر سرعت و حداقل فاصله ی زمان قابل بررسی است و هم در بحث مشارکت تماشاگر در ساخت اثر با آثار تعاملی این گونه مطرح می شود.

استقبال از تئاتر دیجیتال چقدر بوده و نظر هنرمندان سنتی این رشته نسبت به آن چگونه است؟

اقبال و استقبال از آن بستگی به کیفیت آثار دارد اگر با نمونه های عالی و فاخر مواجه شوند بی شک متوجه امکانات گسترده و باز شدن درهای بی شمار در تئاتر  و جهان اتساع یافته ی تئاتری خواهند شد که شگفت انگیز و معجزه‌گونه است اما معضل همیشه آنجاست که نمونه های سخیف و سطحی یا کپی های دست چندم و بی پشتوانه ملاک سنجش قرار بگیرند.

آیا ممکن است تئاتر دیجیتال جایگزین تئاتر سنتی شود یا خطری برای آن ایجاد کند؟

در تئاتر چیزی به اسم جایگزینی وجود ندارد، این نوعی تئاتر است که در کنار انواع دیگر نمایشی کار خودش را انجام می دهد و جایگاه خودش را اشغال می کند. در دنیای امروز هنوز اجراهای یونان باستانی دیده می شود، سالن های اپرا هنوز هم رونق دارند، تئاتر اپیک، مستند، پرفورمنس و تمام انواع کلاسیک، دراماتیک و پست دراماتیک تماشاگران خود و جایگاه خود را دارند. بنابراین هر نوع تازه ای در جهت توسعه ی کل است و خطر محسوب نمی شود.

تئاتر دیجیتال چه مسیری را تا به اینجا طی کرده است و چه افقی برای آن متصور هستید؟

این گونه ی تئاتری ماحصل روند دوهزار و پانصد ساله ی تئاتر است از تئاتر باستان به کلاسیک از دراماتیک به پست دراماتیک از پرفورمنس به دیجیتالیس و حالا این تئاتر امروز دنیاست که خون تازه ای در رگ تئاتر و اهالی آن جاری کرده و افقی نامتناهی بر ذهن و درهای بی شماری را در اجرا گشوده است.

جشنواره ها چه کمکی به اشاعه ی این گونه ی جدید دارد؟

بی شک  جشنواره ها نقش بسیار موثر و تعیین کننده ای دارند؛ از طریق سخنرانی ها و ورک شاپ ها علاوه بر تبیین و توسعه ی علمی، رویکردها و دستاوردهای تازه ی این عرصه ارائه می شوند و مورد مداقه قرار می گیرند؛ هنرمندان جوان با ارائه ی آثارشان مبانی نظری و تئوریک را راستی آزمایی و در معرض آزمون و خطا قرار می دهند؛ جشنواره می تواند فورومی باشد تا اهالی تئاتر با اساتید و متخصصین علوم کامپیوتر مرتبط شوند و از همفکری ها و هم اندیشی ها تعاملات علمی و عملی صورت بگیرد.